خب! بالاخره اومدیم! دیروز یکی از لذت بخش ترین روزای زندگیم بود! اصلا احساس آرامش کردم. شنیده بودم سفر به عراق خیلی سخته اما تجربه یه چیز دیگست! روزی که رسیدیم مرز اتفاقی افتاد که همه رو شکه کرد! چون ما زمینی رفتیم ، ماشینای حمل بارو هم میدیدیم یا تانکرهای نقت و بنزین که به عراق صادر میشد! تو قسمت ترانزیت بودیم که یهو دیدیم از قسمت بالای مرز خودمون دود سیاه غلیظی داره بلند میشه ؛ یه خورده گذشت به سمت مرز عراق گسترش پیدا کرد ؛ بعدش از زیر دوتا ماشین رد شد رفت به سمت تانکرای دیگه! یعنی همه ماتشون برده بود،نمیدونستن چیکار کنن! یکی از ماشینا پرشیا بود که سریع صاحبش اومد بردش ولی صاحب پراید نه! سه تا لاستیکش ترکید تا بالاخره صاحبش اومد!!! دیگه آتیش و دود همه جارو گرفته بود و مرز هم بسته شد!به عراق هم آتیش سوزی رسید ! حالا ما O-: همه جا داشت سیاه میشد که همه فرار کردیم به گوشه ی مخالف – دورترین قسمت یه آتیش سوزی! خلاصه اینکه آتیش سوزی بعد از یه ساعت متوقف شد و مرز هم باز شد! اول رفتیم نجف – بعدش کاظمین – بعد سامرا – بعد بغداد از اونجا هم کربلا! تو کربلا هم که یه اتفاق ضد حال افتاد که . . . !
در کل سفر خوبی بود ، آمریکایی ها که فقط تو مرز بودنو بغداد! از چشمامون اسکن کردن و کلی هم معطلمون کردن )X
خود بغداد هم به شدت نظامی بود! همه جا تانک و ماشینای جنگی ارتش خود عراق بود. بیرون شهر هم ماشینای هیولای آمریکایی ها رو دیدیم.
چه مسخره یکی اینو بخونه فکر میکنه اصلا سفر قسمت زیارتی نداشت! آخه چیزی هم به من اضافه نشد که بخوام دربارش بنویسم .
۹ نظر:
agha ziarat ghabool!!
soghati chizi nemidi? man soaghat mikhama!
سلام
رسيدن بخير
واسه چي بود اون آتيش سوزيه ؟يعني علتش چي بود ؟
بهر حال زيارت قبول
خوب برا منم یه دونه هلیکوپتر میخریدی میاوردی! :(
زیارت قبول
یعنی چی مهدیه کجاست؟
خب سر جاش دیگه :)
سلاممممممممممممممممممم
حداقل سوغاتی یک لیتر نفت عراقی میاوردی....!!!:دی
زیارت قبول...
چه خوب :)
سلام... زيارت قبول... ولی خدايی الان رفتن به عراق خطرناكه
قالب نومبارك
خيلي خوشكله
سلام
ممنون که اومدیدو نظر دادید
آره دندون واقعا همیشه دندونه
داشت یادم میرفتا عیدتون مبارک
ارسال یک نظر